جلسه اول تدریس!!!!!!!!!!
اهميت ايجاد انگيزه در جلسه اول:
اگر معلم بتواند در جلسه اول اهميت فراگيري علم را به كلاس تزريق كند جلسات بعدي به مراتب بسيار بهتر و ارزندهتر ميشوند و كلاس از معلم محوري به سوي شاگرد محوري حركت كره و تبديل به كلاسي پويا و ارزنده ميگردد.www.zibaweb.com
در مورد علم و اهميت آن از بيانات لطيف حضرت علي (ع) ميتوانيم سود ببريم آنجا كه در ستايش دانش ميفرمايند: هر ظرفي تنگ ميگردد (پر ميشود) به آنچه درون آن ميگذارند مگر علم و دانش (سينه دل) كه چون علم در آن راه يافت فراخ ميگردد و گنجايش دارد براي پذيرفتن علم ديگر، اين دلها ظرفهاي علوم و اسرارند و بهترين آن دلها، نگهدارندهترين آنهاست (كه سپرده شده را خوب نگهدارد و به يايد دارد) پس هوشيار باش و از من نگاهدار و به ياد داشته باش آنچه به تو ميگويم: اي كميل: علم بهتر از مال است. زيرا علم ترا از گرفتاريهاي دنيا و آخرت نگاه دارد و تو مال را از تباه شدن نگاه ميداري، مال را بخشيدن كم ميگرداند ولي علم در اثر بخشيدن و ياد دادن به ديگران فزوني مييابد.
دو خورنده هستند كه سير نميشوند، خواهان علم كه هر چه بر او كشف و هويدا شود باز مجهول ديگري را ميخواهد معلوم كند و خواهان دنيا كه آنچه از كالاي دنيا بيابد باز ميخواهد كالاي ديگري به دست آورد.www.zibaweb.com
نحوه شروع تدريس:
شاگردان معمولاً دوست دارند معلم قبل از شروع درس جديد، خلاصهاي از مطالب گذشته را اشاره كند و معتقدند اين كار باعث ايجاد آرامش در فراگيري مطالب جديد ميگردد. عموماً خود همكاران نيز به اين مورد آگاهند و به لزوم انجام اين كار معتقدند. هر چند اين اشاره بسيار كوتاه و گذرا باشد، ولي اين احساس اطمينان روحي را كه مطالب قبلي تماماً مرور و وارد ذهن ما شده و اكنون آماده پذيرش جديد هستيم، را ميدهد. و اين خيلي فرق ميكند با معلمي كه به نظر دانشآموزان از يك نقطه گنگ شروع به حركت ميكند. در اين موارد بسياري از بچهها چون اطمينان به دانستن مطالب سابق ندارند و در ذهن خود اتصال مطالب جديد به قديم را نمييابند، لذا بيشتر به گذر وقت ميانديشند، تا آنچه معلم بيان ميكند.
روش موفق تدريس از ديدگاه دانشآموزان
اكثريت دانشآموزان، كلاس معلم محوري را كه در آن سخنران مطلق معلم باشد قبول ندارند. ناسازگاري در چنين كلاسهايي به صور مختلفي بروز ميكند كه بعداً روي آن، صحبت خواهيم كرد.
در صحبتهاي زيادي كه با شاگردان پايههاي مختلف داشتهام اكثريت آنان روي حل تمرين اضافي تأكيد دارند. ميگويند اگر معلم مطالب گفته شده را به صورت تمرين يا سؤال اضافي به ما بدهد، تا ما نيز چند لحظهاي كه او سكوت كرده، بتوانيم روي گفتههاي وي فكر كنيم و خود را بيازمائيم كه تا چه حد مطالب را فرا گرفتهايم، آنگاه با آرامش بيشتري ديگر مطالب را پيگري ميكنيم. بچهها اغلب معتقدند درس بايد توأم با مثالهاي دلنشين و مسائل روزمره باشد، بيان قصهوار مطالب ميتواند در كلاس ايجاد علاقه به گوش دادن كند. بيان قصهوار همان موردي است كه قرآن در بسياري مواقع جهت جذابيت و مؤثر بودن آموزش خاصي استفاه نموده است. در غير اين صورت كلاس خشك و خستهكننده ميشود. من هم گاهي براي بيان مطلبي آن را در قالب داستاني ارائه ميدهم و عملاً ميبينم دقت بچهها بيشتر ميشود و مطالب را بهتر ياد ميگيرند.
نحوه فعال نگاهداشتن كلاس توسط معلم:
چگونه ميتوان كلاس پويا و پر تحرك داشت؟
جهت فعال نگهداري كلاس بايد مرتباً از بچهها كار كشيد. معلميني كه تمام مدت سخنران مطلق هستند معمولاً مواجه با كلاسي خوابآلود و بيتحرك ميشوند. خيلي ساده ميتوان جلوي اين كار را گرفت همانطوري كه از زبان خود بچهها شنيديم بايد آنها را وادار به فعاليت كرد با جملات سادهاي نظير: «خوب تا حال چه گفتيم»، «فكر ميكنيد بعد چه ميشود»، «كي ميتونه بگه»، «كي ميتونه سريعتر به جواب برسه»، «ميخواهم ببينم سرعت عمل كي بيشتره»، «تصور كنيد در اين شرايط هستيد چه ميكنيد» نظير اين پرسشها ميتواند باعث ايجاد كلاسي كاملاً فعال باشد چنين سؤالاتي با ايجاد حس كنجكاوي بچهها را وادار به تفكر بيشتر روي موضوع مينمايد به خصوص اگر محاسن مطالب يا كاربردهاي آنها در زندگي را بدانند در واقع ايجاد انگيزه براي فهم بهتر مطالب را كردهايم و اين باعث ميشود مطالب بهتر جا بيفتند و باور يادگيري و اعتماد به نفس و تسلط روي موارد درس داده شده ايجاد ميگردد. زيرا در اين موارد نتيجه آن چيزي نيست كه معلم بيان كرده باشد بلكه بچه تصور ميكند نتيجه همان چيزي است كه خود به آن رسيده است.
نكته مهم ديگر كه اكثريت نظريهها روي آن تأكيد داشتند، عدم تكرار بيش از حد مطلب است معلميني كه مطلب سادهاي را بارها تكرار ميكنند، باعث خستگي و بيحوصلگي كلاس ميگردند. روانشناسان معتقدند بيشترين گيرايي در يك سخنراني حدود بيست دقيقه اول ميباشد و معلميني كه تا ثانيههاي آخر كلاس موارد بسيار بسيار مهم را ميگويند بهتر است به حد كشش طبيعي كلاس نيز توجه داشته باشند.
برخي همكاران نظريه جالبي در اين مورد دارند آنها ميگويند سعي ميكنيم وقت خود را طوري تنظيم كنيم كه فشار كاري در اوايل وقت شروع كلاس بيشتر از اواخر باشد و در دقايق آخر به بچهها وقت آزاد ميدهيم تا اگر اشكال يا سؤالي هنوز برايشان باقي مانده با خيال راحت آن را بپرسند يا اينكه بتوانند مطالب تدريس شده را مرور كنند.
علل لزوم پرسش درس از ديدگاه بچهها و معلمين
در مورد درس پرسي، معمولاً همكاران و شاگردان اتفاقنظر دارند كه اگر اين كار انجام نشود عملاً كارآيي كلاس پائين ميآيد. شاگردان ميگويند اگر بهترين معلم را هم داشته باشيم ولي مرتباً درس را از ما نخواهد كار يادگيري بسيار مشكلتر است. البته هدف اصلي معلمين علاوه بر اندازهگيري ميزان برآيند ياديگري كلاس و وادار ساختن بچهها به تلاش جهت استمرار امر يادگيري، آن است كه درس به صورت شفاهي و با بيان خود دانشآموزان نيز تكرار شود تا هيچگونه ابهامي باقي نماند. كلاً ايجاد سؤال باعث تحريك حس كنجكاوي و حركت بيشتر براي يافتن پاسخ ميشود. معلم ميتواند تمامي مطالب مهم جلسه قبل را به صورت سؤالهاي عمومي در كلاس مطرح كند، تا كليه مطالب مرور شوند و كلاس آمادهي پذيرش درس جديد گردد.
وه شروع تدريس:
شاگردان معمولاً دوست دارند معلم قبل از شروع درس جديد، خلاصهاي از مطالب گذشته را اشاره كند و معتقدند اين كار باعث ايجاد آرامش در فراگيري مطالب جديد ميگردد. عموماً خود همكاران نيز به اين مورد آگاهند و به لزوم انجام اين كار معتقدند. هر چند اين اشاره بسيار كوتاه و گذرا باشد، ولي اين احساس اطمينان روحي را كه مطالب قبلي تماماً مرور و وارد ذهن ما شده و اكنون آماده پذيرش جديد هستيم، را ميدهد. و اين خيلي فرق ميكند با معلمي كه به نظر دانشآموزان از يك نقطه گنگ شروع به حركت ميكند. در اين موارد بسياري از بچهها چون اطمينان به دانستن مطالب سابق ندارند و در ذهن خود اتصال مطالب جديد به قديم را نمييابند، لذا بيشتر به گذر وقت ميانديشند، تا آنچه معلم بيان ميكند.
روش موفق تدريس از ديدگاه دانشآموزان
اكثريت دانشآموزان، كلاس معلم محوري را كه در آن سخنران مطلق معلم باشد قبول ندارند. ناسازگاري در چنين كلاسهايي به صور مختلفي بروز ميكند كه بعداً روي آن، صحبت خواهيم كرد.
در صحبتهاي زيادي كه با شاگردان پايههاي مختلف داشتهام اكثريت آنان روي حل تمرين اضافي تأكيد دارند. ميگويند اگر معلم مطالب گفته شده را به صورت تمرين يا سؤال اضافي به ما بدهد، تا ما نيز چند لحظهاي كه او سكوت كرده، بتوانيم روي گفتههاي وي فكر كنيم و خود را بيازمائيم كه تا چه حد مطالب را فرا گرفتهايم، آنگاه با آرامش بيشتري ديگر مطالب را پيگري ميكنيم. بچهها اغلب معتقدند درس بايد توأم با مثالهاي دلنشين و مسائل روزمره باشد، بيان قصهوار مطالب ميتواند در كلاس ايجاد علاقه به گوش دادن كند. بيان قصهوار همان موردي است كه قرآن در بسياري مواقع جهت جذابيت و مؤثر بودن آموزش خاصي استفاه نموده است. در غير اين صورت كلاس خشك و خستهكننده ميشود. من هم گاهي براي بيان مطلبي آن را در قالب داستاني ارائه ميدهم و عملاً ميبينم دقت بچهها بيشتر ميشود و مطالب را بهتر ياد ميگيرند.
نحوه فعال نگاهداشتن كلاس توسط معلم:
چگونه ميتوان كلاس پويا و پر تحرك داشت؟
جهت فعال نگهداري كلاس بايد مرتباً از بچهها كار كشيد. معلميني كه تمام مدت سخنران مطلق هستند معمولاً مواجه با كلاسي خوابآلود و بيتحرك ميشوند. خيلي ساده ميتوان جلوي اين كار را گرفت همانطوري كه از زبان خود بچهها شنيديم بايد آنها را وادار به فعاليت كرد با جملات سادهاي نظير: «خوب تا حال چه گفتيم»، «فكر ميكنيد بعد چه ميشود»، «كي ميتونه بگه»، «كي ميتونه سريعتر به جواب برسه»، «ميخواهم ببينم سرعت عمل كي بيشتره»، «تصور كنيد در اين شرايط هستيد چه ميكنيد» نظير اين پرسشها ميتواند باعث ايجاد كلاسي كاملاً فعال باشد چنين سؤالاتي با ايجاد حس كنجكاوي بچهها را وادار به تفكر بيشتر روي موضوع مينمايد به خصوص اگر محاسن مطالب يا كاربردهاي آنها در زندگي را بدانند در واقع ايجاد انگيزه براي فهم بهتر مطالب را كردهايم و اين باعث ميشود مطالب بهتر جا بيفتند و باور يادگيري و اعتماد به نفس و تسلط روي موارد درس داده شده ايجاد ميگردد. زيرا در اين موارد نتيجه آن چيزي نيست كه معلم بيان كرده باشد بلكه بچه تصور ميكند نتيجه همان چيزي است كه خود به آن رسيده است.
نكته مهم ديگر كه اكثريت نظريهها روي آن تأكيد داشتند، عدم تكرار بيش از حد مطلب است معلميني كه مطلب سادهاي را بارها تكرار ميكنند، باعث خستگي و بيحوصلگي كلاس ميگردند. روانشناسان معتقدند بيشترين گيرايي در يك سخنراني حدود بيست دقيقه اول ميباشد و معلميني كه تا ثانيههاي آخر كلاس موارد بسيار بسيار مهم را ميگويند بهتر است به حد كشش طبيعي كلاس نيز توجه داشته باشند.
برخي همكاران نظريه جالبي در اين مورد دارند آنها ميگويند سعي ميكنيم وقت خود را طوري تنظيم كنيم كه فشار كاري در اوايل وقت شروع كلاس بيشتر از اواخر باشد و در دقايق آخر به بچهها وقت آزاد ميدهيم تا اگر اشكال يا سؤالي هنوز برايشان باقي مانده با خيال راحت آن را بپرسند يا اينكه بتوانند مطالب تدريس شده را مرور كنند.
علل لزوم پرسش درس از ديدگاه بچهها و معلمين
در مورد درس پرسي، معمولاً همكاران و شاگردان اتفاقنظر دارند كه اگر اين كار انجام نشود عملاً كارآيي كلاس پائين ميآيد. شاگردان ميگويند اگر بهترين معلم را هم داشته باشيم ولي مرتباً درس را از ما نخواهد كار يادگيري بسيار مشكلتر است. البته هدف اصلي معلمين علاوه بر اندازهگيري ميزان برآيند ياديگري كلاس و وادار ساختن بچهها به تلاش جهت استمرار امر يادگيري، آن است كه درس به صورت شفاهي و با بيان خود دانشآموزان نيز تكرار شود تا هيچگونه ابهامي باقي نماند. كلاً ايجاد سؤال باعث تحريك حس كنجكاوي و حركت بيشتر براي يافتن پاسخ ميشود. معلم ميتواند تمامي مطالب مهم جلسه قبل را به صورت سؤالهاي عمومي در كلاس مطرح كند، تا كليه مطالب مرور شوند و كلاس آمادهي پذيرش درس جديد گردد.
نظرات شما عزیزان: